.

میدونید

 

از این به بعد اگه می نویسم، فرضم اینه که وبلاگم یه خواننده داره

شاید  انقدری خواستید ادامه بدید که برسیم به اونجا شایدِ مقابلش رو ترجیح میدم نگم

قبل ترها فکر می کردم وبلاگ رو بکنم دفترچه شخصیم و حتی به همسرمم ندم چون آدم ها احتیاج دارن یه جایی خودشون رو خالی کنن چی بهتر از وبلاگی که قضاوتت نمی کنه بعدا به رخت نمی کشه حرفای قبلیت رو فراموش نمیکنه و همیشه می تونی از صفر شروع کنی

اما وقتی بین قلبم و وبلاگ گیر کردم، اولی رو انتخاب کردم

 

وقتی اشتباهی می کنی و خودتم می فهمی، بدترین چیز  اینه که به روت بیارن

اون موقعی که تنها چیزی که داری بگی فقط عذرخواهیه و دلت می خواد یکی بزنه رو شونه ات برای نماز صبح صدات کنه

اما الان می خوام توضیح بنویسم

خیلیاشو دیشب تلفنی گفتم

 

 

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها